چرا بسیار سفر باید کرد؟
از قدیم الایام به سفر به عنوان مسیری برای علم دوزی نگاه میکردند. چطوره با هم دو مثال شناخته شده تر را مرور کنیم: داروین در سفر بود که نظریهی انتخاب طبیعی را عنوان کرد. سینوهه پزشک مخصوص فرعون بود که زندگی را ول کرد و برای دیدن مردمان دنیا و به دست آوردن تجربه به سفری طولانی رفت. بیایید با هم ببینیم سفر چه فواید دیگری میتواند داشته باشد؟
زندگی روزانه، ما را در خلسهای از روزمرگی فرو میبرد و محدودیتهایی را دربرمیگیرد که تاثیر عمیقی بر روح و روان ما میگذارد، این تاثیرات مانند شیاری عمیق بر پیکر روح باقی میماند و اگر با تفریح و شادی و خندهای آن را خنثی نکنیم چروکهایی ابدی بر صفحهی صورت میسازد و مطمئنا هیچ کدام از ما چروکهای صورت را دوست نداریم.
پیشنهاد تفریح یاب:
در سفر به چه وسایلی نیاز داریم؟
از مادربزرگ و پدربزرگامون شنیدیم که میگویند اگر خواستی کسی را بشناسی باهاش سفر کن. دوستای واقعی را در سفر راحتتر میتوان شناخت. سفر میزان صبوری تو و اطرافیانت را میسنجد. و آینهی این صبر و معرفت میشود. شجاعت رویارویی با مشکلات و بصیرت حل آنها در کمترین زمان و امکانات را میدهد. کافیه چشمایمان را ببندیم و به سفرهای دوران بچگی فکر کنیم، مادرامون سعی میکردند تا جایی که میتوانند غذای خانگی بیاورند که خرجیهای سفر کمتر شود، راستش را بخواهید سفر کردن مدرسهای است که به ما یاد میدهد چطور ساده زندگی کنیم و با این حال از این ساده زندگی کردن لذت ببریم.
بعضی وقتها هم بگذاریم روح و روانمان لبخندی به هم بزند و از مشکلات رها شود شاید بهترین راه هم برای آن سفر رفتن باشد. سفر رفتن یکی از راههای کنترل مشکلات زندگی و کاهش تنشهای روانی است. سفر در بهبود روابط خانوادگی و به طور کل روابط بین فردی کمک کننده است. فرصت آشنایی با دیگر ملتها و آداب و رسوم آنها را به ما میدهد و دوستیهای باارزشی را برای ما به همراه دارد.
سعدی استاد سخن پارسی و علم و ادب چه خوش گفت:
«بسیار سفر باید تا پخته شود خامی»